تولد مامانی!
١٦ شهریور یعنی شنبه همین هفته تولد من بود!مامانی 27 ساله شد.... شوشو با خانوادم واسم سورپرایز پارتی گرفته بودن. کلی زحمت کشیده بودن. همه جا پر از بادکنک بود. خیلی خیلی خوش گذشت و کلی کادوهای رنگارنگ گرفتم!!! وای که چقدر رقصیدم خیلی وقت بود از ترس اینکه شما اذیت شی بیشتر از 5 دقیقه نمیرقصیدم. دختر خوشگلم از بس خاله هات (دخترخاله های مامانی) جیغ جیغ کردن و شیطونی تو ساکت نشسته بودی. کلی تعجب کرده بودی. پسر خاله بزرگه ی مامان ادای رقص همه رو درآورد به جز من(حرمت شیکم گندم رو نگهداشت!!!!) کلی هم شاباش از بابابزرگت جمع کرد. بابابزگ منم بهش شاباش داد. میگفت حالا مجبورم برقصم این پولایی که درآوردم رو حلال کنم. کیک اون شب رو ز...
نویسنده :
گلی
15:29